دفتر کشیده شدنمون...

ساخت وبلاگ
دیروز با دبیر زبان محترم دعوامون شد. تقصیر ماهم نبود. کشیدنمون دفتر

حالا بگم برای چی.گفت ی تمرین رو حل کنین. ماهم حل کردیم ،اون سرش تو گوشیش بود

هم بچه ها شروع کردن تعریف کردن و خندیدن ماهم همینطور

بعد برگشت به ما گفت خیلی میخندید واینا

حالا همه اینطوری بودن ها

منم ک مریض بودم،سرماخوردگی شدید،حوصله نداشتم حرف بزنم و کاری کنم

بعد آخر کلاس قهر کرد رفت

خیلی شیک کشیدنمون دفتر

مقصرم نبودیم.گفت باخانوادتون بیاین تعهد بدین

ناظم مدرسه گفت من میشناسموشن اینا اینجوری نیستن بخاطر من،گفت نه

یکی دبیرا هم گفت اینا خیلی دخترای خوبین،باز گفت نه!

بیشعور آشغال، به همه گفت و آبرومون رو برد

بعد که دبیر ریاضی و زبان یکی دیگه از پشتمون بیرون اومدن و به باقی معلما گفتن اینا اینجور که میگه نیستن و قیافشون بشاشه و خیلی خوبن و عالی ،ذوق مرگ شدیم

بعد اومد سر کلاس زنگ بعد،گفت نمیخواد با خانوادشون بیان

ترسید بدبخت ناظممون پوست از سرش بکنه

چون حرفش زمین انداخته بود

اما ازش متنفرررر شدم 

مورچه سیاه...
ما را در سایت مورچه سیاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faezehha بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 10 آبان 1395 ساعت: 8:13