تاسوعا

ساخت وبلاگ
تاسوعا ظهر خونه عمه مامان دعوت داشتیم وهمگی رفتیم

 خونه ننه جون،نذری عمو اینا رو پختیم

 بعدم که حوصلمان بسی سررفت با حسین و فاطمه ومحمداومدیم خونه.

خسته و کوفته،بعدازخوردن آلوچه برگشتیم و توی راه به هیئت ها خوردیم

 شیرمیدادن رفتن شیربخورم،که حسین و فاطمه گفتن آلوچه خوردی،مریض میشی

ومنو محمد دست تو دست هم رفتیم باهسئت صاحب الزمان داخل

امسال تاسوعا،مثل هرسال نشد و ما نصفه رسیدیم پیش همه و

محمدنرسید به هیئت خودمون و بعد با عمو اینا رفت

.مهرشاد سنج به لبش خوردوپوکید

وقتی برگشتیم همه،فهمیدن شیرها مسموم بوده و بابا مسموم شد

کمک عمو نذری هارو بسته بندی کردم

خورش رو به نیت همه هم زدم و خواسته ی قلبی خاصی نداشتم

شب هم زودبرگشتیم خونه بخاطر  بابا و هرکار کردیم نرفت دکتر و زود خوابیدیم

مورچه سیاه...
ما را در سایت مورچه سیاه دنبال می کنید

برچسب : تاسوعا,تاسوعا و عاشورا سال 95,تاسوعاء وعاشوراء,تاسوعا و عاشورا 95,تاسوعا و عاشورای حسینی,تاسوعای حسینی,تاسوعا چیست,تاسوعا وعاشورا,تاسوعاء وعاشوراء 2013,تاسوعا حسینی, نویسنده : faezehha بازدید : 17 تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 ساعت: 9:27