شب عزاداری حسین!

ساخت وبلاگ
امشب که رفته بودیم مراسم عزاداری،وسط سخنرانی اصلا حالم خوب نبود و حس میکردم قلبم درد میکنه و نمیتونستم جواب سوال هایی که حاج آقا از همه میپرسید رو بدم!یه لحظه نفس تنگی گرفتم بدجور!رفتم توی حیاط و دودقیقه نشستم و بعد که دیدم دارم بهتر میشم،رفتم داخل و یه لیوان آب یــــــــــــخ خوردم تا حالم خوب شه.وقتی رفتم سرجام بشینم،حاج اقا رو کرد بهم وسط سخنرانیش گفت:خیرمقدم عرض میکنم

شاید روی هم 10دقیقه هم نشدا!این حاج آقاهه خیلی تیکه میندازه به من و گیره روی من!یه سوال اومدبپرسه،جوابش میدونستم تا اومدم بگم،گفت من ک سوالمو نپرسیدم!یعنی داغون شدما!ضایع شدم در حد چــی!

مورچه سیاه...
ما را در سایت مورچه سیاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faezehha بازدید : 23 تاريخ : پنجشنبه 22 مهر 1395 ساعت: 4:02