چهارشنبه و روزی که مدرسمون ب طور کسل کننده ای گذشت! دلم میخواد برگردم به دوران ابتدایی!به اون روزایی که دغدغه ام این بود ک مقنعه چانه دارم را چگونه بپوشم! امروز با بچه ها کلی یاد معلم ها کردیم البته از نوع غیبت و ادادراوردن ولی خیلی خوووب بود!, ...ادامه مطلب
دارم دور سر خودم میچرخم! یه بمب ساعتی روی مغزمه که هر بار اخطار میده . نمیتونم درست فکر کنم و دارم کلافه تر میشم و بااین مغر تهی ِ هیچ، دارم میگردم اونقدر گشتم تا حالا که 360 رو هم رد کردم!از خودم به خودم برگشتم و از خودم رد شدم ودارم باز هم رد میشم...توی اتاقی که مثل ِ یه قفس شده باافکاری فقط برای من که انرژی مثبت زیادی هست و انرژی منفی زیاد به دیوار نگاه میکنم روحیه میگیرم،چشمم میبندم و حضور هایی رو حس میکنم که هیچوقت دیده نمیشن! ,احساس,ناامنی,میکنم,چشم,های,دیده,نشده ...ادامه مطلب
مدرسه خوب بود امروز.زنگ اول آزاد بودیم هفته ی قبل رسما دوشنبه زنگ اول داشتیم معلمه رو از کلاس پرت میکردیم بیرون انشای زیبامو که خوندم،دبیر محترم گفت، -خودت نوشتی؟ +آره -منبعی چیزی استفاده کردی؟ +فقط همین آیه قرآن رو -نه اینو که میدونم مطلبت +نه -آفرین خیلی خوب نوشتی یه 20داد و یه امضا کرد و یه 20هم توی دفتر بهم دادو گفت: -نوش جونت یه لبخند زدم و رفتم نشستم زنگ سوم هم که علوم آزمایشگاهی داشتیم و ناهار هم توی مدرسه با بچه ها خریدیم +واسه فرداباید تمرین های ریاضی رو حل کنم و هیچ کاری نکردم.امتحان هم داریم.شیمی و ریاضی نخوندم _آهنگ و کتاب پیشنهادی نداریم_,دوشنبه تعطیل است,دوشنبه تاجیکستان,دوشنبه تعطیل,دوشنبه تعطيل است يا نه,دوشنبه عید فطر است,دوشنبه بازار,دوشنبه عید فطر,دوشنبه اول ماه سوره واقعه,دوشنبه بازار اینترنتی,دوشنبه تعطیله ...ادامه مطلب
دیشب بعدازاینکه از خاک مامان برگشتیم،رفتیم سفره نذر. خودمون رو کشتیم تا غذا بهمون برسه یعنی بس خندیدیم با فاطی و زهرا دوستش قرمز شده بودیم میون روضه،نمیذاشتن گریه کنیم درجه کیفیت غذای هم خوب نبود،ک خوب مهم نیست ،مهم اینه نذر حسین زهراست شب هم خونه عمه موندم و تاآخر شب کلی با فاطمه گفتیم و خنیدیدم شب خواب کربلا رو دیدم.آخ ک چقدر دلم میخواد برم کربلا برای اربعین,پنجشنبه شب,شب پنجشنبه زن و شوهر,شب پنج شنبه یعنی چه,شب پنج شنبه اموات,شب پنج شنبه چه زمانی است,اعمال شب پنجشنبه,دعای پنجشنبه شب,نماز شب پنجشنبه,جک پنجشنبه شب,جوک پنجشنبه شب ...ادامه مطلب
تاالان مدرسه بودم و تازه رسیدم خونه خسته و کوفته میل ناهار نیست و سریع اومدم پشت سیستم.امروز مدرسه صبحونه دادن و فیزیک (عشقم)ک اومد سرکلاس و فکر کنم منو یادش رفته،هرکار کردم نپرسه،نشد!زنگ دوم ک انشا داشتیم و منم دوتا انشای نابود ،نوشته بودم و دست بلند نکردم که بخونم! واینکه زنگ سوم هم به باد فنا رفت،بدلیل جلسه داشتن دبیرها و زنگ آخر هم مثل جون کندن خودمون بود و ادبیات داشتیم و هر یه ثانیه،نیم ساعت میگذشت -ساعت چنده؟ +والا سه ساعته یه ربع به یکه مکالمه من باهرکی ساعت ازم میپرسید پ.ن:خدا بدادتون برسه بخندیدن و معلم باهات لج کنه و بلندت کنه تاسوالای تمری,اخر دستور لمصر,اخر دستور جزائري,اخر دست فرمان,اخر دستور عراقي,آخر دست فرمون,اخر دستور للسودان,آخر دستبند دوستی,آخر هفته از دست رفته,اخر دستور في الجزائر,اخر دستور للجزائر ...ادامه مطلب
یه ادم وقتی حالش بد شه،نمیتونه کنترلش رو دست خودش بگیره پ.ن:باخوندن نوشته ی نسترن بدحالم بد شد..., ...ادامه مطلب
+صبح از خواب بیدار شدم و رفتیم کتاب هامو خریدم ++هنوز درگیر جلد کردن کتابام +++من نمیدونم دوم دبیرستان کتاب انشا میخواد چیکار آخه؟حالا خوبه انشام خوبه اینجور میگم ++++ظهر هم به لطف عمو خان و مصطفی خان نخوابیدم درست .آخرم نشستم کتابارو چسب کردم. +++++شب خونه عمه بودیم. شب خوبی بود و کلی خندیدیم و خوش گذشت امروز بهم.,پنج شنبه یاد گذشتگان,پنج شنبه یاد رفتگان,پنج شنبه ی فیروزه ای,پنج شنبه یاد اموات,پنج شنبه یادی از اموات,پنج شنبه یاد درگذشتگان,پنج شنبه يادي از رفتگان,پنج شنبه ی ماست,پنجشنبه اخر ماه,پنجشنبه ی آخر سال ...ادامه مطلب
+دیشب عروسی خیلی خوب بود وشام چلومرغ بود.فکرنکنین من ادم شکمویی هستما ++زن عمو اومد خونمون آخر شب +++بعدازناهار رفتیم سرخاک مامان ++++بچه ها بهم گفتن توی هیئت کلاسه.همون راه رفتم کلاس.خیلی خوب بود +++++ساعت هشت با نگین داشتیم میومدیم خونه که خانم مامانش رو دید و خواست بامامانش برن بیرون +نگین بامامانت رفتی،کشتمت! -پس چیکار کنم؟ +منومیرسونین سرخیابون باقی راهو پیاده میرم باکریهه-باوشه ومن خوشحال پیاده از سرخیابون تا خونمون رو فقط تند نتد راه میرفتم و پاهام نابود شدن,پنجشنبه بازار همشهری,روزنامه همشهری پنجشنبه,نیازمندیهای پنج شنبه همشهری,همشهری پنجشنبه ...ادامه مطلب