مورچه سیاه

متن مرتبط با «هنر من» در سایت مورچه سیاه نوشته شده است

احساس ناامنی میکنم از چشم های دیده نشده

  • دارم دور سر خودم میچرخم! یه بمب ساعتی روی مغزمه که هر بار اخطار میده . نمیتونم درست فکر کنم و دارم کلافه تر میشم و بااین مغر تهی ِ هیچ، دارم میگردم اونقدر گشتم تا حالا که 360 رو هم رد کردم!از خودم به خودم برگشتم و از خودم رد شدم ودارم باز هم رد میشم...توی اتاقی که مثل ِ یه قفس شده باافکاری فقط برای من که انرژی مثبت زیادی هست و انرژی منفی زیاد به دیوار نگاه میکنم روحیه میگیرم،چشمم میبندم و حضور هایی رو حس میکنم که هیچوقت دیده نمیشن! ,احساس,ناامنی,میکنم,چشم,های,دیده,نشده ...ادامه مطلب

  • خوش امدید زوار من

  • خوش برگشتید :)   +بابا دیروز از کربلا اومد.از مدرسم اجازه گرفتن و منم اومدم خونه زنگ آخرو.دسته گل و بوی عطر و اسفند و هیاهو و اینا حس خوبی داشت   ++دیشب عموها اومدن. وای ک چقدر حرص خوردم و عصبی شدم ولی ریلکس برخورد کردم.   +++بابا هی میگه سوغات برات نیاوردم! ++++داداش خوشحاله ولی نمیشه عین ادم تعریف کنه برامون چی بوده کربلا و چی بهش گذشته! +++++خیلی شیک دیشب بابا جان بهم گفت خیلــــــــــــــــی خنگی فائزه!     +*امروز رفتیم با باباجان بیرون. گفتمش من گردنبند نقره میخوام. گفت  کاری کن پشیمون شم آوردمت ها, ...ادامه مطلب

  • شلوار نابود من :/

  • امروز بالاخره مانتوی مدرسم به دستم رسید. کلی ادا در آوردم تا آخرش برام خیاطه،کوتاه کرد شلوارشو و سرآستیناشو کوتاه کرد و یکمم مانتو رو از دستاش تنگ کرد. رفتم تولیدی اصلی و شلوار رو که اونجا تنگ نکرده بود،دادم به یکی از آشناها و برام تنگش کرد.خیلی گفتمش که دست به پاچه ی شلوار نزنه و از ران تنگش کنه اما مثل اینکه متوجه نشده و الان من موندم و یه شلوار پاچه تفنگی   پ.ن:لطفا وقتی یه چیزی بهتون میگن،گوش کنید!, ...ادامه مطلب

  • و من هر روز با تمام خاطرات راه به تو می رسم !

  • صبح ساعت شش باصدای بابا که به محمدمیگفت زود باش بابایی بیدار شدم. +بابا منم بیام؟ -نه بابا کجا میخوای بیای؟ +تنهایی بری خب؟ -نه بابا داییت هم میگم بیاد پیشم.قیافتو نگاه کن،بروبخواب یه نگاه به آینه انداختم بادیدن قیافه خودم،سکته روزدم.موهام فرفری ریخته شده بود بالای سرم میخواستم همراه بابا برم بیمارستان برای دست محمد و ازاون طرفم بریم کتابفروشی که خب،منو نبرد.دوروز دیگه تولد رفیق جانمان هست و هنوز هیچی نخریدم واسش,هردو مغرور,روزها میگذرند و من هر روز,هردو عاشق,من و خدا هر روز فراموش,هردو درگیر یه حسیم,من و خدا هر روز فراموش می کنیم,من و همسرم هر شب,من و خدا هر روز,من و خدا هر روز صبح,خاطرات من و هرکولس ...ادامه مطلب

  • هنر من

  • کیک درست کردم.کاملا خوبه اما تنها مشکلش اینه زیادی شیرینه،شله یکم و مزه کیک هم درست نمیده.آردشوو کم زدم. عکس موادش:   +باقی عکسا رو فردا میذارم.الان یکم کاردارم  ,هنر مندان ایرانی,هنر منحط,هنرمندان,هنرمندان در برزیل,هنر منبت کاری,هنر من,هنرمند,هنرمندان زن,هنر مندان زن ایرانی,هنرمندان قدیمی ...ادامه مطلب

  • شیرینی شکلاتی من

  • امروز رو همش در خواب سپری کردم.فقط عصر یه شیرینی خوشمزه پختم موادش هنگام درست کردن هنگام چیدن در ظرف ودرآخر ومن خوشحال از آشپزیم,شیرینی شکلاتی روز منو,شیرینی های شکلاتی رزا منتظمی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها