مورچه سیاه

متن مرتبط با «عصبی شدن قبل از» در سایت مورچه سیاه نوشته شده است

احساس ناامنی میکنم از چشم های دیده نشده

  • دارم دور سر خودم میچرخم! یه بمب ساعتی روی مغزمه که هر بار اخطار میده . نمیتونم درست فکر کنم و دارم کلافه تر میشم و بااین مغر تهی ِ هیچ، دارم میگردم اونقدر گشتم تا حالا که 360 رو هم رد کردم!از خودم به خودم برگشتم و از خودم رد شدم ودارم باز هم رد میشم...توی اتاقی که مثل ِ یه قفس شده باافکاری فقط برای من که انرژی مثبت زیادی هست و انرژی منفی زیاد به دیوار نگاه میکنم روحیه میگیرم،چشمم میبندم و حضور هایی رو حس میکنم که هیچوقت دیده نمیشن! ,احساس,ناامنی,میکنم,چشم,های,دیده,نشده ...ادامه مطلب

  • دفتر کشیده شدنمون...

  • دیروز با دبیر زبان محترم دعوامون شد. تقصیر ماهم نبود. کشیدنمون دفتر حالا بگم برای چی.گفت ی تمرین رو حل کنین. ماهم حل کردیم ،اون سرش تو گوشیش بود هم بچه ها شروع کردن تعریف کردن و خندیدن ماهم همینطور بعد برگشت به ما گفت خیلی میخندید واینا حالا همه اینطوری بودن ها منم ک مریض بودم،سرماخوردگی شدید،حوصله نداشتم حرف بزنم و کاری کنم بعد آخر کلاس قهر کرد رفت خیلی شیک کشیدنمون دفتر مقصرم نبودیم.گفت باخانوادتون بیاین تعهد بدین ناظم مدرسه گفت من میشناسموشن اینا اینجوری نیستن بخاطر من،گفت نه یکی دبیرا هم گفت اینا خیلی دخترای خوبین،باز گفت نه! بیشعور آشغال، به هم, ...ادامه مطلب

  • آخر از دست خودم پیر میشم

  • تاالان مدرسه بودم و تازه رسیدم خونه خسته و کوفته میل ناهار نیست و سریع اومدم پشت سیستم.امروز مدرسه صبحونه دادن و فیزیک (عشقم)ک اومد سرکلاس و فکر کنم منو یادش رفته،هرکار کردم نپرسه،نشد!زنگ دوم ک انشا داشتیم و منم دوتا انشای نابود ،نوشته بودم و دست بلند نکردم که بخونم! واینکه زنگ سوم هم به باد فنا رفت،بدلیل جلسه داشتن دبیرها و زنگ آخر هم مثل جون کندن خودمون بود و ادبیات داشتیم و هر یه ثانیه،نیم ساعت میگذشت -ساعت چنده؟ +والا سه ساعته یه ربع به یکه مکالمه من باهرکی ساعت ازم میپرسید   پ.ن:خدا بدادتون برسه بخندیدن و معلم باهات لج کنه و بلندت کنه تاسوالای تمری,اخر دستور لمصر,اخر دستور جزائري,اخر دست فرمان,اخر دستور عراقي,آخر دست فرمون,اخر دستور للسودان,آخر دستبند دوستی,آخر هفته از دست رفته,اخر دستور في الجزائر,اخر دستور للجزائر ...ادامه مطلب

  • روزی دگرم باز به غصه گذشت

  • یه ادم وقتی حالش بد شه،نمیتونه کنترلش رو دست خودش بگیره   پ.ن:باخوندن نوشته ی نسترن بدحالم بد شد..., ...ادامه مطلب

  • عصبی

  • جناب آقای محترم خواستگار! سومین نفر درتابستون:بنده به اطلاع میرسونم قصد ازدواج ندارم.برو بعداز24سالگیم برگرد که اون موقع هم میگم نه,عصبیت و رشد آدمی,عصبی,عصبی بودن,عصبی شدن,عصبیت,عصبی شدن قبل از,عصبی شدن در دوران بارداری,عصبی بودن کودکان,عصبی شدن معده,عصبی شدن در دوران قاعدگی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها