مورچه سیاه

متن مرتبط با «هردو درگیر یه حسیم» در سایت مورچه سیاه نوشته شده است

یه رو عادخوب

  • امروز امتحان شیمی رو دادیم و نمره خیلی خوبی میگیرم فردا ادبیات امتحانه حس خوندنش نیست کادوی رفیق جانمان را دادم بالاخره این سرماخوردگی مثل اینکه قصد نداره تموم شه:/, ...ادامه مطلب

  • تصمیم های یهویی...

  • نوشتن یه دنیا متن بیخودی،برای کسی که نمیخونه، بی اثرترین کاره.اما اینکه بدونی خودت آروم میشی،کافیه..   +از امروز،اهنگ و کتاب پیشنهادی داریم.هروقت کتابی رو تموم کردم،اگر خوشم بیاد،بهتون معرفیش میکنم.وهمچنین اهنگ هایی رو که هروز گوش میدم   _امروز پیشنهادی ندارم_, ...ادامه مطلب

  • و من هر روز با تمام خاطرات راه به تو می رسم !

  • صبح ساعت شش باصدای بابا که به محمدمیگفت زود باش بابایی بیدار شدم. +بابا منم بیام؟ -نه بابا کجا میخوای بیای؟ +تنهایی بری خب؟ -نه بابا داییت هم میگم بیاد پیشم.قیافتو نگاه کن،بروبخواب یه نگاه به آینه انداختم بادیدن قیافه خودم،سکته روزدم.موهام فرفری ریخته شده بود بالای سرم میخواستم همراه بابا برم بیمارستان برای دست محمد و ازاون طرفم بریم کتابفروشی که خب،منو نبرد.دوروز دیگه تولد رفیق جانمان هست و هنوز هیچی نخریدم واسش,هردو مغرور,روزها میگذرند و من هر روز,هردو عاشق,من و خدا هر روز فراموش,هردو درگیر یه حسیم,من و خدا هر روز فراموش می کنیم,من و همسرم هر شب,من و خدا هر روز,من و خدا هر روز صبح,خاطرات من و هرکولس ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها