مورچه سیاه

متن مرتبط با «بی عنوان از همزاد» در سایت مورچه سیاه نوشته شده است

اروبیک :)

  • امروز تصمیم گرفتم برم کلاس اروبیکخب دختر خاله جان  و دوست جان مرا مسخره کردند که تو چی داری که بخوای لاغر بشی و من هی بهشون میگم بابا شکم آوردم دارم چاق میشم ولی باز مسخرم میکنن که لاغری و نیاز نداری به ای کارا :) خلاصه کلاس شروع شد و منم که جلسه اولم بود و ردیف آخر بودیم و هیچی نمیدیدم جلو و مربی رواز بچه های جلویی تقلید میکردم و حرکت ها رو بصورت خنده داری میرفتم که خودم بعضی جاهاش دیگه زیادی خندم میگرفت که نمیتونم برم و وایمیسادم کنار و همراشون براشون دست میزدم فقط +برای گرفتن مدرک زبان، باید برم کلاس این ترم ولی هی یادم میره و تالا سه جلسه ازش گذشتهدوستام نمیان ظاهرا و من شاید نرم بخاطر دوس,اروبیک ...ادامه مطلب

  • احساس ناامنی میکنم از چشم های دیده نشده

  • دارم دور سر خودم میچرخم! یه بمب ساعتی روی مغزمه که هر بار اخطار میده . نمیتونم درست فکر کنم و دارم کلافه تر میشم و بااین مغر تهی ِ هیچ، دارم میگردم اونقدر گشتم تا حالا که 360 رو هم رد کردم!از خودم به خودم برگشتم و از خودم رد شدم ودارم باز هم رد میشم...توی اتاقی که مثل ِ یه قفس شده باافکاری فقط برای من که انرژی مثبت زیادی هست و انرژی منفی زیاد به دیوار نگاه میکنم روحیه میگیرم،چشمم میبندم و حضور هایی رو حس میکنم که هیچوقت دیده نمیشن! ,احساس,ناامنی,میکنم,چشم,های,دیده,نشده ...ادامه مطلب

  • بیخیال..

  • امروز رفتیم کوه!میخواستم بیام عکس بذارم براتون ولی گوشیم یادم رفت ببرم!!! دیگه اینکه خیلی خوش گذشت و خوب بود و ظهرم خوابیدم توی کوه(تنبلم خودتونین) اوممم و اینکه چقدر تیر اندازی کردیم و چقدرش خورد به هدف و چقدرم خوشحال شدم من! یه تک تیرانداز حرفه ای میشم اگر خدا بخواد و به ارزو های سختم برسم :) و ای, ...ادامه مطلب

  • آخر از دست خودم پیر میشم

  • تاالان مدرسه بودم و تازه رسیدم خونه خسته و کوفته میل ناهار نیست و سریع اومدم پشت سیستم.امروز مدرسه صبحونه دادن و فیزیک (عشقم)ک اومد سرکلاس و فکر کنم منو یادش رفته،هرکار کردم نپرسه،نشد!زنگ دوم ک انشا داشتیم و منم دوتا انشای نابود ،نوشته بودم و دست بلند نکردم که بخونم! واینکه زنگ سوم هم به باد فنا رفت،بدلیل جلسه داشتن دبیرها و زنگ آخر هم مثل جون کندن خودمون بود و ادبیات داشتیم و هر یه ثانیه،نیم ساعت میگذشت -ساعت چنده؟ +والا سه ساعته یه ربع به یکه مکالمه من باهرکی ساعت ازم میپرسید   پ.ن:خدا بدادتون برسه بخندیدن و معلم باهات لج کنه و بلندت کنه تاسوالای تمری,اخر دستور لمصر,اخر دستور جزائري,اخر دست فرمان,اخر دستور عراقي,آخر دست فرمون,اخر دستور للسودان,آخر دستبند دوستی,آخر هفته از دست رفته,اخر دستور في الجزائر,اخر دستور للجزائر ...ادامه مطلب

  • روزی دگرم باز به غصه گذشت

  • یه ادم وقتی حالش بد شه،نمیتونه کنترلش رو دست خودش بگیره   پ.ن:باخوندن نوشته ی نسترن بدحالم بد شد..., ...ادامه مطلب

  • بی عنوان...

  • خداروشکر حالم خیلی بهتر شده.اینودکترگفت بهم وقتی تست دادم.فرداباید نتیجه رو ببرم پیش دکترخودم شام رفتیم خونه آجی خوردیم,خیلی خوشمزه درست کرده بوددیزیش رو.شکمونیستما بعدازشام هم بلندشدیم اومدیم خونه عمومعالی آباد.تاساعت دوبیدار بودیم و تعریف میکردیم.خیلی خوب بود,بی عنوان,بی عنوان همزاد,بی عنوان از همزاد,بی عنوان دختر بندری,وبلاگ بی عنوان,عنوان بي تك,عنوان بي تك المعادي,عنوان بي تك بالاسكندريه,عنوان بي تك عباس العقاد,عنوان بي تك حلوان ...ادامه مطلب

  • بی لیاقت عوضی!

  • خیلی سرم درد میکنه.کاش اونایی که لیاقت ندارن ازپیشم برن و راحت شم من.حالم از آدمای دورنگ و بی لیاقت به هم میخوره."احترام ک نگه داری،پرو میشن عوضی ها", ...ادامه مطلب

  • عصبی

  • جناب آقای محترم خواستگار! سومین نفر درتابستون:بنده به اطلاع میرسونم قصد ازدواج ندارم.برو بعداز24سالگیم برگرد که اون موقع هم میگم نه,عصبیت و رشد آدمی,عصبی,عصبی بودن,عصبی شدن,عصبیت,عصبی شدن قبل از,عصبی شدن در دوران بارداری,عصبی بودن کودکان,عصبی شدن معده,عصبی شدن در دوران قاعدگی ...ادامه مطلب

  • خستگی رو بالیوان های مختلف بیرون میکنم...

  • +امشبم یه لیوان کافی میکس تلخ میخورم تاخستگی از تنم بیرون بره, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها